باران رودارباران رودار، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

باران کوچولو رودار

اینقدر شیطون هستی عزیزم.

دقیقا روز 7 عید سال 1392 بود. کفش های مامان پوشیدی .اینقدر هم قد بودی نمیزاشتی دست کسی بگیره.از پله ها افتادی . اخی عزیزم دماغ خوشگلت شکست و مجبور شدیم عمل کنیم. ناراحتی عمل کردن دماغت یکطرف عزیزم.حالا بهوش اومدی روی تخت بیمارستان نمیخوابی. یکساعت بود از اطاق عمل اومده بودی .داخل حیاط بیمارستان داشتی بازی میکردی .البته ما هم باید اعتراض های دکتر تحمل میکردیم که موافق نبود چرا اینقدر شیطونی تو عزیزم!!!!!!!!!!!!!! ...
7 اسفند 1392

سلام باران رودار

سلام دختر نازم. یک سالی بخاطر گرفتاری های که داشتیم نشد عکس هات بزارم. برات مطلب بنویسم. در عوض شما در این یکسال حسابی تغییر کردی هر روز هم یک شیطونی جدید تحویل ما میدادی   اینجا تازه عکس گرفتن با موبایل یادگرفته بودی همش از خودت و منو مامان عکس میگرفتی   ...
7 اسفند 1392

بدون عنوان

سلام به دختر گل و شیطونم .میخواستم چندتا از حرفهای جدید که یاد گرفتی و برات بگم تا وقتی بزرگ شدی خودت بخونی میدونم تعجب میکنی و برات جالبه:                                                    دبدر = دفتر ، کتاب اند = قند دبدی = سبزی عباسی = تاپ تاپ عباسی آنا = هندوانه نبل نبل = نلبکی قاقا = تخم مرغ طوطو = جوجه نانای = آهنگ ، موزیک    پاک = پارک امینا =...
2 آبان 1391

عکسهای شمال

مامانی اینم عکسهایی که رفته بودیم شمال جاده کلاردشت و لب دریا اما انقدر شیطون بودی که اصلا یجا نمی موندی که ازت عکس بگیریم خوشگل مامان.             ...
27 مهر 1391

خرابکاری

بارانم دوست داری تو همه کارها فضولی کنی عکسهای نازت و ببین.مال موقعی هستش که پدر بزرگت داشت تو یکی از واحدهاش بنایی میکرد که مثل اینکه شما هم داشتی کمکش میکردی!!!!!!!!   بازم دوست دارم ...
27 مهر 1391